علی قهرمانی فرزند بزرگ حاج رضا قهرمانی است که در روستای کلک بیشه قهرمانی چشم به جهان هستی گذاشت. بدلیل نبود مدرسه در روستا نتوانست تحصیل نمایند. ایشان در سن 16 سالی به عنوان بسیجی راهی جبهه های جنگ شد و تا اخر جنگ در جبهه ها ماند و چندین بار مجروح شیمایی, خمپاره ای و توپ شدند. ایشان ابتدا به عنوان تخریب چی مین خدمت نمودند ولی در ادامه به واحد مهندسی رزمی سپاه پیوستند و تا اخر جنگ نیز در مهندسی رزمی لشگر 7 ولی عصر خوزستان خدمت نمود. بعد از پایان جنگ با وجود رشادتها، ایثارگری ها، رنج و مرارت های بی شمار و مجروحیت های متعدد،همه چیز را رها کرد و دوباره به روستا برگشت. هنوز تاولهای شیمایی و زخمهای ترکش های خمپاره و توپ دشمن روی بدن وی را بیاد دارم . بارها تا مرز شهادت پیش رفت. همرزمان زیادی از وی به شهادت رسیدند. جبهه های جفیر، عملیات خیبر و جزایرمجنون، کربلای 4، کربلای 5، کربلای 8 و فتح شهر فاو، کربلای 10 و فتح حلبچه، ماوت و قامیش، گرده رش، کله قندی و حاج عمران خاطرات وی را به ذهن سپرده و به یاد دارند. هنوز ترکش های زیادی در بدن وی جا خوش کرده و همراه و همزیست وی شده اند. در زمان جنگ و حبهه متاسفانه بدلیل این که در فکر مدرک و کسب امتیاز و درجه نبودند دنبال جانبازی و . نرفتند و الان هم که مدرک حرف اول و اخر را می زند. اکنون اثار شیمایی ایشان را خیلی رنج و زجر می دهد
درباره این سایت